English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7061 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
british english U زبان انگلیسی رایج درانگلستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anglicism U اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
khowar U زبان رایج درشمال غربی پاکستان
english speaking U انگلیسی زبان
British U زبان انگلیسی
Yiddish U زبان عبری رایج میان کلیمیان روسیه ولهستان والمان وغیره
The English - speaking world. U دنیای انگلیسی زبان
The English speaking-countries. U کشورهای انگلیسی زبان
old english U زبان انگلیسی قدیم
balto slavic U شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
accadian U که قبل از زبان اشوری رایج بوده و درکتیبههای میخی دیده شده است
English is not a hard language . U انگلیسی زبان سختی نیست
english speaking people U مردم یا ملل انگلیسی زبان
american english U زبان انگلیسی که در امریکابان تکملم میشود
how can I learn English U چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
p U شانزدهمین حرف الفبای زبان انگلیسی
to tutor somebody in English U به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
Pidgin English <idiom> U انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
qwerty U صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
anglicization U انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
match fishing U مسابقه ماهیگیری درانگلستان
protectorate U دوران حکومت کرامول درانگلستان
Coventry U نام شهری است درانگلستان
protectorates U دوران حکومت کرامول درانگلستان
eton U دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
lime juicer U ملوان انگلیسی انگلیسی
skittles U بازی شبیه به بولینگ درانگلستان بین 2 نفر یا 2تیم تا 5 نفره با پرتاب گوی یا دیسک به 9 میله
anglicizing U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
conservatism U عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
rood U مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
brisk U رایج
commoners U رایج
currents U رایج
common U رایج
popular U رایج
trendy U رایج
trendier U رایج
commonest U رایج
current U رایج
briskest U رایج
trendiest U رایج
prevalent U رایج
circulating U رایج
brisker U رایج
non performing loan U وام غیر رایج
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
popular response U پاسخ رایج
legal tender U پول رایج
tradition U عقیده رایج
rulings U رایج متصدی
passed U رایج شدن
shibboleth U بیان رایج
cashing U پول رایج
cashes U پول رایج
cashed U پول رایج
cash U پول رایج
currencies U پول رایج
tendering U پول رایج
currency U پول رایج
tenderest U پول رایج
tendered U پول رایج
ruling U رایج متصدی
tender U پول رایج
shibboleths U بیان رایج
going U رایج عازم
pass U رایج شدن
passes U رایج شدن
rousing U نمایان رایج
paper standard U پول رایج مملکت
circulations U رواج پول رایج
fiat money U پول رایج اعتباری
remonetize U دوباره رایج کردن
circulation U رواج پول رایج
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
phillips curve U منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
invasion currency U پول رایج ارتش اشغالگر
greenrooms U شایعات رایج بین هنرپیشگان
currencies U پول قانونی و رایج هر کشور
greenroom U شایعات رایج بین هنرپیشگان
currency U پول قانونی و رایج هر کشور
bimetallic U دارای دو نوع پول رایج
occupation currency U پول رایج نیروی اشغالگر
glib U چرب زبان زبان دار
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic U زبان تازی زبان عربی
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
demonetization U سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
fabianism U نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
limeys U انگلیسی
British U انگلیسی
knuckle guard U انگلیسی
English U انگلیسی
limey U انگلیسی
Englishmen U انگلیسی
johnny U انگلیسی
english woman U زن انگلیسی
Britisher U انگلیسی
Britishers U انگلیسی
knuckle bow U انگلیسی
Englishman U انگلیسی
Englishwomen U انگلیسی
Britons U انگلیسی
Englishwoman U انگلیسی
Briton U انگلیسی
anglicization U انگلیسی مابی
redcoat U سرباز انگلیسی
cleat U عایق انگلیسی
in plain english U به انگلیسی ساده
tommy atkins U سرباز انگلیسی
cleat knob U دگمه انگلیسی
english self taught U خوداموز انگلیسی
is a monetary sign U انگلیسی است
anglophile U انگلیسی دوست
ale U ابجو انگلیسی
association croquet U کروکه انگلیسی
king's english U انگلیسی اصیل
HMS U کشتی انگلیسی
lime juicer U کشتی انگلیسی
johnny U مرد انگلیسی
English altar U محراب انگلیسی
jardin anglais U باغ انگلیسی
english opening U گشایش انگلیسی
english system U سیستم انگلیسی
after the english f. به سبک انگلیسی ها
middle english U انگلیسی تا 0051میلادی
arabic numeral U اعداد انگلیسی
english billiards U بیلیارد انگلیسی
In simple (plain) English. U به انگلیسی ساده
large white U خوک سفید انگلیسی
broken english U انگلیسی دست و پا شکسته
english thread U پیچ و مهره انگلیسی
anglo saxon U نژاد انگلیسی وساکنسونی
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
He is good at English. U انگلیسی اش خوب است
structured english U انگلیسی ساخت یافته
half and half U نوعی ابجو انگلیسی
zed U تلفظ انگلیسی حرف Z
limeys U سرباز یا ملوان انگلیسی
limey U سرباز یا ملوان انگلیسی
unites U سکه قدیم انگلیسی
uniting U سکه قدیم انگلیسی
anglicise U انگلیسی ماب کردن
anglicise U انگلیسی ماب شدن
unite U سکه قدیم انگلیسی
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
English bond U آجر چینی انگلیسی
J, j (J's, j's) U حرف دهم الفبای انگلیسی
anglicises U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicising U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicize U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicizes U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
I, i (I's, i's) U حرف نهم الفبای انگلیسی
q U هفدهمین حرف الفبای انگلیسی
anglicizing U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
f U ششمین حرف الفبای انگلیسی
anglicized U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
d U حرف چهارم الفبای انگلیسی
L, l (L's, l's) U حرف دوازدهم الفبای انگلیسی
K, k (K's, k's) U حرف یازدهم الفبای انگلیسی
anglomania U شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
pounds U واحد مسکوک طلای انگلیسی
anglicist U متخصص اصطلاحات و قواعدزبان انگلیسی
n U چهاردهمین حرف الفبای انگلیسی
anglicised U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
o U پانزدهمین حرف الفبای انگلیسی
e U پنجمین حرف الفبای انگلیسی
C, c (C's, c's) U حرف سوم الفبای انگلیسی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1in order to improve
2off-season
2off-season
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com